خلاصه کتاب انسان خردمند
پول یک نظام اعتماد گسترده ایجاد کرده و حتی از امپراطوری ها و مذهب فراگیر تر شده است.
جنبه های خوبی دارد ولی ارزش های ذهنی را متاثر میکند. مثلا وفاداری، علاقه به فرزند و خیلی چیزهای دیگر با پول خرید و فروش میشوند و این پول ارزشی بالاتر از خیلی از مفاهیم ذهنی و خیالی پیدا میکند.
نمیتوان امپراطوری ها را به بد و خوب تقسیم کرد. رد هر امپراطوری به معنی تایید امپراتوری های قبلی است. از حوالی ۲۰۰ سال قبل از میلاد اکثر انسانها در امپراطوری زندگی می کردند ظهور مشکلات اساسی دولت های ملی را از بین میبرد. امپراتوری جهانی در حال شکل گیری است که توسط هیئتی چند قلویی از خاصان و نخبگان اداره میشود.
دین در کنار پول و امپراطوری ها سومین عامل بزرگ اتحاد بشری بوده است این را می توان نظامی از هنجارها و ارزش های بشری تعریف کرد که مبتنی بر باور به نظمی فوق بشری است و همین مسئله باعث تقویت قوانین اجتماعی می شود.
اکثر چند خداپرستان مثل بت پرست ها به یک قادر متعال در پشت همه خدایان معتقد بودند ولی چون این قادر اعظم بری از منفعت طلبی و تعصبات بود، برای نیازهای دنیوی خود به خدایان کوچکتر روی میآوردند.
پروتستان ها معتقد بودند خدا تجسم یافت و گذاشت تا به صلیب کشیده شود و به این ترتیب تاوان گناهان مومنان را بپردازد. کاتولیک ها معتقد بودند علاوه بر این مومنان باید در مراسم کلیسا شرکت کنند و اعمال نیک انجام دهند پروتستان ها معتقد بودند کسی که فکر کند ورود به بهشت در گرو عمل نیک اوست در مورد اهمیت خود غلو میکند و اینگونه عظمت و عشق خدا را خفیف کرده است.
در آینه هایی مثل بودیسم محور جهان خدا نیست بلکه نظم طبیعی حاکم بر آن است. مثلاً در بودیسم توجه به این است که الان دارم چه چیزی را تجربه می کنم نه اینکه دلم می خواست چه چیزی را تجربه کنم. به این ترتیب اگر فرد در حال تحمل رنج و عذاب است با این تفکر می تواند از رنج خود بکاهد و یا اگر در شادی به سر می برد نگران از بین رفتن این شادی و رنج ناشی از این نگرانی نخواهد بود. به بیان دیگر در این آیین آتش امیال فروکش کند یک وضعیت رضایت و آرامش کامل جایگزین خواهد شد
اولین باور در خداپرستی آن است که خدا وجود دارد و او از من چه انتظاری دارد ولی اولین اصل بودیسم این است که رنج وجود دارد چطور می توانم از آن رهایی یابم. در واقع در آیین بودایی اعتقادی به خدا وجود ندارد بلکه افراد سعی می کنند با آموزه هایی میزان رنج خود را کاهش دهند. در حال حاضر این آیین تغییر کرده و بسیاری از بودایی ها به پرستش موجوداتی که توانایی رسیدن به این کمال را دارند می پردازند و از آنها برای مشکلات دنیایی خود یاری می طلبند.
نویسنده معتقد است لیبرالیسم بدون اعتقاد به خدا معنا پیدا نمی کند زیرا اعتقاد به آزادی انسانها نشات گرفته از میراث مسیحیان به روح آزاد فرد است.
انسان گرایی سه فرقه کلی دارد انسان گرایی لیبرالیسم و انسان گرایی سوسیالیسم که هر دو مبتنی بر اعتقادات یگانه پرستی هستند ولی انسان گرایی تکاملی (مثل نازیسم) معتقد بر نظریه تکامل می باشد.
نازی ها می خواستند مسیر تکاملی انسان متوقف نشود به همین دلیل دیگر انواع انسان ها غیر از آریاییها را از بین می بردند.
نویسنده معتقد است تاریخ را نمی توان پیش بینی کرد. چرا که اگر قابل پیش بینی باشد ، محقق نمیشود! تاریخ به چگونگی وقوع اتفاقات میپردازد و چرایی آنها را بیان نمیکند. به همین دلیل معلوم نیست چرا بعضی از امپراطوری ها از بین رفتند یا بعضی از ادیان گسترش یافتند. ولی تاریخ می خوانیم تا افق دیدمان را گسترش دهیم و درک کنیم که وضعیت کنونی ما و طبیعی است و نه اجتناب ناپذیر. در نتیجه امکانات بسیار زیادی پیش روی خود خواهیم داشت.
14. انسان در ابتدا تصور می کرد هر چیزی را که لازم است می داند و جواب همه سوالات ش نهایتا در کتب دینی وجود دارد. ولی پس از مدتی به نادانی خود پی ببرد و با اعتراف به نادانی، راه گسترش علم گشوده شد. بعد از کشف روابط ریاضی نگاه به علم تغییر کرد و پس از آن علم آمار به سوالات مختلف که توسط ریاضیات پاسخ داده نمی شد، پاسخ داد. به مرور قدرتهای جهانی فهمیدند که قدرت در علم و دانش بیشتر است به همین دلیل از فعالیت های علمی حمایت کردند . با گسترش علم انسان بر طبیعت و بسیاری از ابهامات آن غلبه کرد و اکنون در آرزوی زندگی جاویدان، به فالیتهای علمی خود ادامه میدهد. با توجه به محدودیت های منابع، اولویت بندی حمایت از علوم مختلف در جوامع مختلف فرق می کند. تداوم رابطه متقابل میان علم، امپراطوری و سرمایه مهم ترین موتور محرکه تاریخ در طی ۵۰۰ سال اخیر بوده است.
در ۱۷۷۰ فاصله زیادی بین اروپا و کشورهای آسیایی نبود ولی چرا نیم فاصله در ۱۸۳۰ و پس از آن به شدت زیاد شد تکنولوژی را میشد به راحتی خوبی کرد ولی آنچه ایران و دیگر کشور ها فاقد بودند ارزش ها و اصول ها و دستگاه قضایی و ساختار سیاسی اجتماعی بود که در غرب زمان برد تا ایجاد شود و جا بیفتد و نمی شد آن را به سرعت کپی کرد اروپایی ها عادت داشتند در یک چارچوب علمی و سرمایه داری فکر و رفتار کنند
در گذشته تفاوت انسانها را بر اساس نژاد آنها تعریف میکردند ولی الان این تفاوت را با فرهنگ توضیح میدهند که می توان اسم آن را فرهنگ گرایی گذاشت.
گسترش علم را فقط امپراطوری ها پشتیبانی نمی کردند بلکه سرمایه داری نیست نقش موثری ایفا میکرد.
16. اقتصاد طی قرنها رشد میکرد ولی درآمد سرانه ثابت بود. از زمانی که بانک ها تاسیس شدند عملاً اعتماد به آینده افزایش پیدا کرد و کیک اقتصاد هم در آینده بزرگ تر شد و همین موجب رشد اقتصاد و درآمدهای سرانه شد.
در دوران پیشامدرن اعتبار کم بود در نتیجه رشد کند بود و اعتماد به آینده کم بود عوامل به صورت یک چرخه یکدیگر را تقویت می کردند در دوران مدرن نگاه به اقتصاد به صورت برد برد تبدیل شد و افزایش اعتبار ها موجب افزایش رشد و افزایش امید به آینده شد و اینها به صورت یک چرخه، رفاه را افزایش داد.
مهمترین سرمایه سرمایه داری این است که سود تولید باید دوباره در افزایش تولید سرمایهگذاری شود در غیر این صورت رشد متوقف خواهد شد. در نظام سرمایه داری افراد تمایل کمتری به مصرف های بی رویه دارند و بخش کمی از سرمایه خود را صرف فعالیتهای غیرمولد میکنند به همین ترتیب رشد سرمایه داری رخ خواهد داد
در رقابت بین اسپانیا و هلند هلندی ها اعتبار خود را روز به روز افزایش می دادند و به همین علت توانستند با روشهای سادهتری تامین مالی کنند. حکم فرمایی قانون و توجه به مالکیت خصوصی و اعتبار دولت، رمز پیروزی هلند بر اسپانیا بود. پس از آناهش قدرت هلند، در رقابت بین فرانسه و بریتانیا برای بدست آوردن این جایگاه رقابتی شکل گرفت. فرانسویها به خاطر وابستگی شدید نظام مالی به دربار و عدم توجه به اعتبار دولت و رعایت نکردن قوانین اقتصادی و مالی، اعتبار خود را به مرور از دست دادند و بریتانیا با اعتباری که به دست آورده بود قلمرو خود را گسترش داد.
بخش زیادی از مستعمره های بریتانیا و هلند توسط دو کمپانی بزرگ این کشورها به دست آمده بود و مدیریت می شد.
وقتی تیم به خاطر ورود مواد مخدر از انگلستان محدودیت هایی برای واردات از این کشور وضع کرد سرمایه داران انگلیسی که در سیاست این کشور نفوذ داشتند دولت را وادار کردند تا بریتانیا در سال ۱۸۴۰ به چین اعلام جنگ کند و پس از شکست چین واردات از انگلستان آزاد شد و بریتانیا در هنگ کنگ مسلط شد و این منطقه را تا ۱۹۹۷ در اختیار گرفت در این فاصله حدود ۴۰ میلیون چینی یعنی یک دهم جمعیت این کشور به تریاک اعتیاد داشتند.
وقتی حکومت نتواند در بازار کنترل داشته باشد آن را ضابطهمند کند اعتبار از بین خواهد رفت و رکود اقتصادی حاکم می شود حباب می سی سی پی در سال ۱۷۱۹ و حباب مسکن آمریکا در ۲۰۰۷ نمونه ای از این موارد است از سوی دیگر بازار آزاد بدون کنترل می توانند موجب ایجاد انحصار و استثمار نیروی کار شود.
نویسنده معتقد است هرچند سرمایه داری موجب اختلاف طبقاتی زیاد شده است ولی نظامی را شکل داده که به هیچ طریق دیگری نمی توان آن را اداره کرد یعنی ما شاید سرمایه داری را دوست نداشته باشیم اما نمی توانیم بدون آن زندگی کنیم. از سوی دیگر معتقد است اگر صبر کنیم کیک اقتصاد بیشتر از این بزرگ میشود و سهم بیشتری به افراد فقیر می رسد و احتمالا فقر کاهش پیدا میکند اما این کیک نیاز به مواد اولیه و انرژی دارد و مواد خام محدودی در جهان وجود دارد.
17. تجربه قرن های گذشته نشان می دهد که انسان در مواجهه با کمبود منابع و انرژی بهره وری خود را افزایش داده او در راه های جدیدی برای تامین نیاز خود ایجاد کرده است لذا نمیتوان گفت که این محدودیتها می تواند جلوی رشد اقتصادی جهان را بگیرد.
مادر دریایی از انرژی زندگی می کنیم به عنوان مثال انرژی خورشیدی در سال تقریبا 3.5 میلیون اگزاژول است. در حالی که تمام نباتات سالانه فقط ۳۰۰۰ اگزاژول از انرژی خورشید را برای فتوسنتز استفاده می کنند جهان صنعتی سالانه ۵۰۰ اگزاژول انرژی نیاز دارد. این فقط انرژی خورشیدی بود و انرژی هسته ای و گرانش و … نیز ظرفیت بسیاری دارند.
امروزه نیاز به محصولات کشاورزی و دامی بیشتر از گذشته است ولی صنعتی شدن این حوزه باعث شده که نیروی کار کمتری برای تولید نیاز باشد در آمریکا تنها دو درصد از نیروی کار در بخش کشاورزی فعال هستند ولی به اندازه تمام نیاز این کشور و صادرات به جهان محصول تولید میکند برای اولین بار در تاریخ عرضه و تقاضا پیشی گرفته است سوال اساسی این است که چه کسی قراراست این همه کالا را بخرد
به همین دلیل اخلاق مصرف گرایی در نظام سرمایه داری شکل گرفته است یعنی در این نظام یک فرمان به ثروتمندان داده می شود که باید سرمایه گذاری کنند و از سوی دیگر به عامه مردم فرمان میدهد که باید هرچه بیشتر مصرف کنند امروزه در آمریکا پولی که صرف برنامه های لاغری می شود برای سیر کردن تمام گرسنگان دنیا کافی است.
18. در انقلاب صنعتی راه های مختلفی برای تبدیل انرژی ها به یکدیگر ابداع شد و به این ترتیب مشکل کمبود انرژی و منابع اولیه برطرف شد.
از سوی دیگر انقلاب صنعتی نقش دولت را در زندگی افراد افزایش داد به نحوی که اگر قبلا فردی از خانواده خود جدا میشد نمیتوانست به زندگی ادامه دهد ولی دنیای مدرن به او پیشنهاد داد که فارغ از تمایلات خانوادگی هر کاری دوست دارد انجام دهد و و دولت همواره پشتیبان او خواهد بود به این ترتیب پایه های نظام خانواده در نیای مدرن ست شد.
البته البته دولت ها طی این سالها نظم و صلح را افزایش داده است آمارهای سال ۲۰۰۰ و 2002 نشان می دهد که احتمال اینکه فردی خودکشی کند بیشتر از آن است که در حملات تروریستی یا قتل کشته شود.
به چند علت جنگ در جهان کاهش یافته است اول آنکه هزینه جنگ بسیار زیاد است ثانیاً سرمایهها دیگر مثل گذشته سرمایههای فیزیکی نیستند سرمایه انسانی و اجتماعی ارزش بالایی پیدا کرده و برای کشورها ارزش افزوده ایجاد میکند که با جنگ قابل تصاحب نیست ثالثاً منافع صلح به واسطه گسترش بازرگانی افزایش یافته است یعنی قبلا صلح بین دو کشور برای مردم آنها منافع زیادی نداشت ولی الان همین شد باعث افزایش سود بازرگانان و تولیدکنندگان خواهد شد.